همشهری آنلاین - زکیه سعیدی: دکتر محمد منصور فلامکی که سال 1389 چهره ماندگار کشور در رشته معماری شد، فارغالتحصیل دکتری معماری از دانشگاه ونیز، متخصص در شهرسازی از دانشگاه میلان و همچنین متخصص رشته مرمت بناها و شهرهای تاریخی از دانشگاه رم است. او که برای نخستین بار رشته مرمت شهرهای تاریخی را در دانشگاههای ایران پایهگذاری کرد، تألیفات بسیاری در حوزه معماری دارد. از آثار ماندگار فلامکی میتوان به طرح مرمت مجلس شورای اسلامی (شورای ملی سابق) پس از آتشسوزی سال1370 به مدت 6 سال، مرمت مسجد شهید مطهری (سپهسالار سابق)، مرمت موزه مقدم، طرح نوسازی محله جوادیه در تهران و طرح محوطه بازار بینالحرمین شیراز اشاره کرد. این استاد صاحبنام معماری از سال 1362 با تأسیس مؤسسه معماری فضا، کار تدریس و تألیف را به شکل حرفهای دنبال میکند. فلامکی که خانهاش به ثبت میراث رسیده از اهمیت ثبت خانههای قدیمی برایمان میگوید.
گزارشهای خواندنی بیشتر را اینجا دنبال کنید
استاد! چه چیزی یک خانه را واجد ارزش و ثبت در سازمان میراث فرهنگی میکند؟
اجازه بدهید قبل از پاسخ به سؤال شما، درباره واژه خانه توضیح بدهم. در زبان فارسی 3 واژه داریم که هر سه یگانه هستند آشیانه، خانه و لانه. سه واژهای که با دو حرف «نه» تمام میشوند. بیش از اینکه خانهسازی به سبک امروزی (آپارتمانسازی) رواج پیدا کند Ü یعنی حدود 90 سال قبلÜ در هر خانهای لانه یا آشیانه بود و افراد در خانهای که سکونت داشتند، حتماً آشیانهای برای پرندگان یا لانهای برای سگ و گربه درست میکردند. اما کم کم همهچیز تغییر کرد و واژه غریبی به نام آپارتمان آمد کنار خانه قرار گرفت. به هر حال، تهران هم از تحولاتی که حدود 50 ،60 سال قبل در خیلی از کشورهای دنیا اتفاق افتاد، بینصیب نماند و آپارتمانسازی آغاز شد. متأسفانه ما معماران ایرانی کمی دیر به این فکر افتادیم که کاری انجام دهیم، پیش از آنکه آپارتماننشینی در ایران متداول شود. البته خیلی از کشورهای جهان از حدود یکصد سال قبل از ایران، تصمیم گرفتند خانههای قدیمیشان را تثبیت و ثبت ملی کنند؛ حتی اگر فردی در خانهای قدیمی زندگی میکرد که مالک اصلی آن نبود، کمک کردند تا برای حفظ بنای قدیمی، همان فرد صاحب آن خانه شود؛ کاری که در ایران خیلی دور از تصور است.
با این حساب هر خانه قدیمی دارای ارزش است و باید حفظ شود؟
لزوماً هر خانه قدیمی، ارزشمند نیست، اما سن خانه یکی از پارامترهای مهمی است که باید به آن توجه داشت. قدمت خانه، بار سنگین جهانی دارد و نه تنها در ایران بلکه در همه کشورها از اهمیت زیادی برخوردار است. پارامتر دومی که در ارزشگذاری یک خانه تأثیر مثبت دارد و آن را از بقیه خانهها متمایز میکند، شخصیتی است که در آن خانه زندگی کرده است. درواقع، افراد به یک خانه تشخص میدهند. مثل خانه دکتر مصدق یا خانه آیتالله طالقانی که از نظر معماری ویژگی ممتازی ندارد، اما شخصیتی که در آن خانه زندگی کرده به آنها هویت داده است. به نظر من، حتی خانه تاجری که بازرگانی مورد تأیید و اثرگذاری در کشور داشته، مهم است. ارزش بعدی، رویدادهای مهم و تأثیرگذار تاریخی است که در یک خانه رخ داده است؛ یعنی خانه بستر اتفاقات بوده است. مثلاً در فلان خانه، فرمان مشروطیت امضا شده است. این اتفاق، آن خانه را واجد ارزش میکند؛ چون در تاریخ ما مؤثر بوده است. این موارد، اصالت معنوی یک خانه است و نباید در ثبت خانهها از آن غفلت کرد.
معماری متفاوت و ممتاز هم میتواند یک خانه را ارزشمند کند تا در میراث ثبت شود؟
بله صددرصد. اما در کشورمان، از نظر ارزیابی معماری سابقه چندان درخشانی نداریم. به نظر من، ساختار هنرمندانه یک خانه است که آن را به سمت ثبت ملی سوق میدهد. نکته بعدی اینکه فضای معماری خانه باید نیازهای روزمره را پاسخ دهد. البته موضوعی که فراموش کردم در بحث خانههای با قدمت بالا بگویم، خانههای معمولی قدیمی است که در میان خانههای باارزش و اعتبار قرار دارد. چنین خانهای هم باید حفظ شود. مثلاً یک خانه معمولی که در یکی از کوچههای لالهزار قرار دارد که نه رویدادی در آن رخ داده و نه شخصیت فرهنگی علمی سیاسی در آن رشد کرده اما به دلیل اینکه در میان خانههای قابل احترام و ارزش قرار دارد، باید به آن خانه حرمت گذاشت و برای حفظ آن تلاش کرد، چون بخشی از هویت آن کوچه است.
استاد! اما چنین چیزی کمتر در تهران اتفاق افتاده که در یک خیابان یا کوچه همه خانههای قدیمی آن حفظ شده باشد.
بله، درست است. اما مسئولان باید تلاششان را بکنند. اگر بودجه نداشتند و نتوانستند همه خانهها را بخرند. از طرفی آدمهای ساکن خانهها هم همکاری نکردند تا همه بناها را حفظ کنند، لااقل 3 خانه کوچه را حفظ کنند. البته در چنین شرایطی، باید آن 3 خانهای انتخاب شود که شاخصههای ثبت میراث از نظر قدمت، فردی که در آن زندگی کرده و معماری متعلق به زمانه خود با قید بار هنری را دارد.
متأسفانه در سالهای اخیر، خانه های قدیمی بسیاری در تهران که در سازمان میراث فرهنگی ثبت شده بود به دلایل مختلف از فهرست میراث خارج و تخریب شدند. به نظر شما، چقدر این دلایل منطقی و درست بوده است؟
اصلاً درست نبوده است. متأسفانه این روزها به دلیل هر چیز ناپاکی، خانهای از ثبت میراث خارج میشود و خیلی زود تخریب میشود. این غیرمعقول و گناهی نابخشودنی است؛ مانند خانهای که این اواخر در میدان فلسطین تخریب شد. شاید این خانه از نظر معماری خیلی ارزشمند و تراز اول نبود اما خانهای بود که فرد تأثیرگذاری در تاریخ ایران در آن زندگی کرده بود. اینکه چرا جواز دادند؟ جوابش معلوم است چون زورش رسیده است و برای فرد یا افرادی منفعت مالی دارد. اکنون این بازار است که شهر را مدیریت و تمام جابهجاییها را ارزیابی میکند. در همه کوچهها میدانیم کدام خانه نامزد تخریب شدن پس فرداست، برای اینکه منطق سرمایهگذاری روی عرصه و اعیان همین را دنبال میکند. زورمان هم به آن نمیرسد. متأسفانه اینها میآیند و میخرند که تخریب کنند و آپارتمانسازی به این شکل را به دنیا بیاورند و کاسبیشان را بکنند. به همین اندازه مبتذل؛ کاسبی کردن روی فضای ساخته شده، روی معماری و روی شهر و شهرسازی. معماری گذشته ایران همواره با تکیه بر خلاقیت و خصایص پایدار از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، اما امروز از حقیقت خود فاصله گرفته و دیگر اثری از معماری فاخر و بلندآوازه ایرانیÜ اسلامی که قدمتی هزاران ساله دارد در ساختوسازها به چشم نمیخورد و فقط یک نام از آن باقی مانده است.
به نظر شما چه کسانی باید از این خانههای قدیمی و ارشمند مراقبت کنند؛ دولت یا مالک؟
سازمان میراث فرهنگی باید جدیتر وارد عمل شود و کمک کند تا این بناها حفظ شود. در مرحله دوم این مالک است که باید از ملک قدیمیاش مراقبت کند. مانند بناهایی که به یک فرد یا افرادی ارث میرسد. مالکی که دارای شعور مدنی فرهنگی باشد و به تاریخ حرمت بگذارد، خانه قدیمیاش را به دست سرمایهگذار نمیسپارد. مرحله بعدی، فرد یا یک گروه اجتماعی فرهیخته تشکیل شود و خانههای تاریخی را به سازمان میراث فرهنگی معرفی و برای ثبت آن تلاش کند. البته این مورد سوم دردسرهای بسیاری دارد، برای همین کمتر کسی حاضر میشود چنین کاری انجام دهد.
نظر شما